اغراق، از نظر چگونگی اندیشه و خیال شاعرانه، پس از مبالغه قرار میگیرد. در اغراق، شاعر سخنی میگوید که عقل آن را میپذیرد، اما وقوع آن در در زندگی روزمره ناممکن و ناشدنی است. بیت زیر از سعدی، نمونهای از اغراق است:
به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را
تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی
ابیات زیر از شاهنامه فردوسی، بخشی از نبرد رستم و اشکبوس را بازسازی کرده که با عقل میتوان آن را پذیرفت، اما در زندگی روزمره امری نادر است و پهلوانی با چنین ویژگیهایی را نخواهیم یافت:
تهمتن به بند کمر برد چنگ
گزین کرد یک چوبه تیر خدنگ
یکی تیر الماس پیکان چو آب
نهاده برو چار پر عقاب
کمان را بمالید رستم بچنگ
بشست اندر آورد تیر خدنگ
برو راست خم کرد و چپ کرد راست
خروش از خم چرخ چاچی بخاست
چو سوفارش آمد بپهنای گوش
ز شاخ گوزنان برآمد خروش
چو بوسید پیکان سرانگشت اوی
گذر کرد بر مهره پشت اوی